استراتژی درمدیریت از نخستین واژههایی هست که هر تازه واردی به دنیای مدیریت، آن را به هزار شکل و روایت میشنود.
اگر مدیر یک سازمان باشید، دائماً وادار میشوید دربارهی استراتژی حرف بزنید. همچنین بارها و بارها مجبور (یا علاقمند) خواهید بود از تصمیمهای خود به عنوان تصمیمهای استراژیک دفاع کنید.
.با این حال، به کار بردنِ فراوانِ واژهی استراتژی، به این معنا نیست که فعالیتها و اقدامها و تصمیمهای ما هم استراتژیک هستند.
برای اینکه درک عمیقتری از مفهوم استراتژی داشته باشیم، برخی از رایجترین تعریف های استراتژی را با هم مرور میکنیم.
استراتژی یعنی اینکه من تصمیمات شفاف و دقیق در مورد دیگران بگیرم.
استراتژی یعنی وقتی مجموعه ی تصمیم هایمان دیده میشود,بتوان الگوی خاصی در انها مشاهده کرد.
استراتژی اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما پیشکش میکند.
اگرمجموعه ای از آگاهیها و اطلاعات منظم درباره یک یا چند موضوع را (علم )بنامیم ومهارت به کارگیری علم در صحنه عمل نیز (هنر)باشد، استراتژی؛ آگاهیهای منظمی است که نحوه به خدمت گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی را برای رسیدن به هدفهای مورد نظر نشان می دهد. بنابراین، استراتژی علم است ؛ اما همه کسانی که از علم استراتژی آگاهی دارند، قادر نیستند آن را به کارگیرند، فقط کسانی که مهارت کافی در این زمینه دارند، می توانند از استراتژی استفاده کنند، پس به یک معنا، استراتژی نوعی هنر است. خلاصه آنکه، استراتژی هم علم و هم هنر است.
:: برچسبها: استراتژی در مدیریت,